پرسشهای زنان
#۰۰۰۰ff;”>سْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
#۰۰۰۰ff;”>پرسشهای زنان
#۰۰۰۰ff;”>پرسشهايی که درباره زنان عنوان شده و شبهه هايی که در اين مورد به وجود آمده و بيان گرديده و پاسخ های ناکافی يا نادرست به آنها از يک سو نيز شفاف نبودن و فقدان يک نمای کامل از چهره زنان در اسلام از سوی ديگر چنان بر تاريکيها و شبهه ها و پرسشها افزوده است ،که موضوع زن در اسلام به يک موضوع تاريک و در هم تنيده ای بدل شده است.
#۰۰۰۰ff;”>اين نويسنده که يک ربع قرن از عمر پژوهشی خود را صرف بررسی مسائل زنان در حوزه دين اسلام کرده است،اينک تصميم دارد خلاصه همه دريافت ها و يادداشت های خود را تحت همين عنوان و به صورت سئوال و جواب و رفع و دفع شبهه ها، در اختيار جويندگان اين موضوع قرار دهد.
#۰۰۰۰ff;”>بحث خود را از داستان آفرينش آغازمی کنم و از خدا و ارواح طيبه پيامبر (ص) و امامان پاک شيعه (ع) و ياران صادق و راستين حضرت محمد (ص) مدد می طلبم.آمين.
#۰۰۰۰ff;”>از همه خوانندگان گرانمايه اين مطلب درخواست ميکنم، اين نوشته را نقد کنند وابهام واجمال آنرا از طريق پرسش يا زيرنويسی وشرح وتفسير،رفع نمايند. اين مطلب برای آغاز يک بحث کامل درباره مهمترين پرسشهای زنان مسلمان است.
#۰۰۰۰ff;”>داستان آفرينش
#۰۰۰۰ff;”>مقدمتاً به عرض ميرسد:برخی از اساتيد مسلمان دانشگاهی بر پايه سه سوال (۳-۱)و پاسخهايی که خود برای آن سه پرسش پيدا کرده اند،به اين نتيجه می رسند که زن موجودی ثانوی است و نقش او عرضی و لذا حضوری طفيلی دارد.دکتر رأفت حسن(۱۹۴۲م،لاهور) استاد مطالعات مذهبی و انسانی در دانشگاه لويس ويل کنتاکی آمريکا گفته است:«… با مطالعات بيشتر پی بردم که در سنّت مسلمانان مانند سنّت يهوديان و مسيحيان سه فرض کلامی وجود دارد که برتری مردان نسبت به زنان بر پايه آنها بنا شده است.اين سه فرض عبارتند از ۱-مرد نخستين آفريده خداوند است زيرا عقيده بر اين است که زن از دنده مرد خلق شده است.بنابر اين به لحاظ هستی شناختی،زن موجودی فرعی و ثانوی است ۲-زن عامل اوليه چيزی است که به عنوان «هبوط بشر»يا خروج بشر از بهشت عدن تلقی می شود.بنابراين بايد به همه دختران حوا به ديده ترديد و تحقير نگريست ۳-زن نه تنها از مرد بل که برای مرد آفريده شده است و اين امر از او موجودی صرفا ابزاری می سازد نه اصيل»(زنان شماره ۱۱۳ مهر ۱۳۸۲ ص ۶۲)
#۰۰۰۰ff;”>1-آيا زن از دنده ی چپ مرد آفريده شده؟
#۰۰۰۰ff;”>2- آيا زن عامل هبوط مرد از بهشت است؟
#۰۰۰۰ff;”>3-آيا زن برای مرد آفريده شده ؟
#۰۰۰۰ff;”>4- اگر حوا خيانت نمی کرد آيا هيچ زنی خيانت نمی کرد؟
#۰۰۰۰ff;”>5-حوا چه خيانتی کرده بود؟
#۰۰۰۰ff;”>6- آيا زن دام شيطان است و به چهره شيطان در می آيد؟
#۰۰۰۰ff;”>7-آيا درست است که وقتی زن آفريده شد،شيطان از خوشحالی رقصيد؟
#۰۰۰۰ff;”>8-آيا صحيح است که شهوت جنسی زن از مرد بيشتر است؟
#۰۰۰۰ff;”>9-آيا زنان ناسپاس(=کافر)اند؟
#۰۰۰۰ff;”>10-آيا انديشه ها و خواسته های جنسی زنان،بيشترين و مهمترين فکر و خواسته آنان است؟
#۰۰۰۰ff;”>پاسخ:
#۰۰۰۰ff;”>1- زن از دنده چپ مرد آفريده نشده است.در قرآن سخن از آفرينش جان هر دو جفت (زن و مرد) از يک روح است «نفس واحدة» و آفرينش جسم ِ انسان ها (زن و مرد) هم از خاک است.اين نظر قرآن است.
#۰۰۰۰ff;”>در حديث ها و روايت ها نيز سخن از آفريده شدن انسان از آب شيرين و خاک است.هم حوا و هم آدم.
#۰۰۰۰ff;”>روايت هايی که از خلقت زن از دنده چپ ِمرد حرف به ميان آورده اند،به يک بحث سمبوليک و کنايه ای نظر داشته اند،به عنوان مثال:حديثی که گفته:«خلقت المرأة من ضلع اعوج» زن از دنده کج آفريده شده، می گويد:خلق و خوی زن کژ روی است.اين کژروی صرفا در مقايسه با جنس مرد است.زن از نگاه مرد روی دنده چپ است!
#۰۰۰۰ff;”>يعنی صاف و راست نيست و اين موضوع هيچ ربطی به آفرينش او ندارد.در جديث ديگری از همين حديث ها خطاب به مردم آمده «لا تستقيم لک المراة علی خليقة واحده» زن هيچ گاه روی يک خلق باقی نمی ماند.اين حديث ها به ناپايداری خلق زنان و کژروی های اخلاقی آنان نسبت به مردان اشاره دارد و لاغير.با اين وصف آفريده شدن زن از دنده چپ مرد يعنی اينکه زنان بيشتر،خُلق چپ و ناراست مردان را دارند.ناپايدار و توفنده اند.(توضيح بيشتر همراه با رفرنس ها و مأخذ ها درمقاله شماره۴۷)
#۰۰۰۰ff;”>و هيچ اشاره ای-چه رسد به تصريح-نسبت به خَلق زنان ندارد!به عبارت ديگر خُلق را به خَلق درآميخته اند و شبهه آفريده اند!
#۰۰۰۰ff;”>2- زن عامل هبوط مرد نيست.مرد خودش عامل هبوط خود بوده و هست.در قرآن آيه ای که ثابت کند زن عامل هبوط مرد بوده يافت نمی شود.حديث ها هم دارای مفهوم و معني خاص خوداست.نسبت هبوط به زن مجازی و ثانوی است.اولا و حقيقتا مرد (آدم) خودش عامل هبوط خويش بوده و هم اکنون نيز فرزندان آدم خود هبوط می کنند و زنان در هبوط آنان نقشی ندارند. وقتی که آدم خودش به گناه خود اعتراف می کند(و هبوط را به خود نسبت می دهد) چرا بايد گناه او را بر دوش حوا (زن )بگذاريم.(توضيح بيشتر:)
#۰۰۰۰ff;”>*مرد؛ هبوط پياپی
#۰۰۰۰ff;”>از وقتی که آدم هبوط کرد،يعنی از آسمان عزت و کرامت به خاک ذلت و بيچارگی و تيره روزی افتاد،تا حالا که ميليون ها سال از تاريخ آن می گذرد،هميشه شاهد هبوط مردان بوده ايم.مردان مدام و پشت سر هم هبوط می کنند.
#۰۰۰۰ff;”>چرا هبوط می کنند؟آيا طبيعی است يا غير طبيعی (مثلا تعليمی و عقلی است) و چه اسباب و عللی زمينه ساز و عامل هبوط او هستند؟ تاريخچه هبوط (افسانه آفرينش بر پايه تعاليم مذاهب و اديان) نقش و سهم زن را عامل نهايی و بسيار حائز اهميت ميداند،چنانکه اگر او نبود،شيطان قادر نبود هبوط آدم را تدارک بيند و او را از اوج به زير افکند.باور من امّا،اين است که نسبت دادن لغزش آدم و هبوط او به ابليس و حوا(=زن) مجازی است و نه حقيقی.و آدم خودش عامل هبوط خويش بوده است!!
#۰۰۰۰ff;”>چه طور؟ خوب دقت کنيد تا بگويم چه طور؟ اولا آدم خودش(روايت قرآن) گفت: من به خود ستم کردم و نافرمانی کردم وثانيا قرآن گناه را به آدم منسوب می کند، نه به حوا و ثالثا آدم دارای نيروی اختيار و انتخاب بود،عقل هم که داشت و می دانست که شيطان دشمن است و می فهميد شيطان برای فريب او از هر راهی وارد می شود و او ميدانست که نبايد از آن ميوه بخورد ولو از دست حوا و با همه اين تفاصيل از ميوه ممنوع شده خورد و لغزيد و فرو افتاد و شروع کرد به گريه و زاری و توبه کردن،بنابراين نقش زن و سهم او در لغزش آدم و هبوط وی اولا و بالذات و حقيقتا هيچ است اما مجازا و… می توان زن را در هبوط مرد دخيل دانست و اين به يک شوخی شبيه تر است تا به يک سخن جدی.
#۰۰۰۰ff;”>مردها هر روز هبوط ميکنند ولی هميشه زنی در هبوط آنها نقشی ندارد.روزی نيست که مردانی هبوط نکنند و از اوج عزت معنوی به خاک ذلت مادی فرو نغلطند. به صرف اينکه در داستان آفرينش نام يک زن در کنار مرد آمده ،نمی توان هبوط مرد را به گردن او هم انداخت.خيلی از مردان هستند که اصلا زنی در زندگی آنان وجود ندارد و باز هم هبوط می کنند.هبوط فقط مال آدم نبود. زنان خود چه عقيده ای دارند؟ آيا قولا و عملا قبول دارند که در هبوط مرد موثراند يا خير؟
#۰۰۰۰ff;”>پاسخ مثبت است.زنان عملا سهم موثر ونقش مهم خود را در هبوط مردان قبول دارند و از اين روی مکر و کيد عظيم خود را که قرآن از آن ياد کرده می پذيرند.
#۰۰۰۰ff;”>3- زن برای مرد آفريده شده است .«هن لباس لکم و انتم لباس لهن» بقره ۱۸۷
#۰۰۰۰ff;”>اگر به طور يکجانبه اظهار می شود که زنان برای مردان آفريده شده اند و در تأييد اين سخن آيه ها و روايت هايی می آورند،صحيح ولی ناقص سخن گفته اند.چرا که در قرآن و سنت هر چند سخن ازآفريده شدن زن برای مرد است ولی اين بيان ها مفهوم مخالف ندارد واز آن طرف قضيه که مردها برای زنان آفريده شده اند،سخن به ميان نرفته است.اثبات اين نکته که زن برای مرد آفريده شده ، آفريده شدن مردان برای زنان را منفی نمی داند (اثبات شيئ نفی ما عدا نمی کند)
#۰۰۰۰ff;”>4- در حديث آمده است: اگر حوا نبود هيچ زنی به شوهرش خيانت نمی کرد.(۱)هم چنين در حديث آمده است: اگر زنان نبودند، خدا چنانکه شايسته او است عبادت می شد (۲)و:اگر زن نبود مرد به بهشت می رفت(۳)
#۰۰۰۰ff;”>از اين حديث ها تفسيرهای مختلفی ارائه شده است.حق اين است که حديث های ياد شده در مقام بيان مذمت زنان و شيطنت آنان نيستند.اين حديث ها از ناتوانی مردان سخن می گويند.مردانی که اگر محک ياد شده را نداشتند،هميشه خدا را عبادت می کردند و به بهشت می رفتند اما چون با حضور زنان مواجه اند،از عبادت خدا رو بر می گردانند و زن پرستی و زن بازی را آغاز می کنند و راه جهنم را در پيش می گيرند.زن يک آزمون است.مرد اگر با حضور زن به خدا پرستی رو کند مرد است اما اينکه گفته شده اگر حوا نبود هيچ زنی به شوهرش خيانت نمی کرد،چه معنايی دارد؟ حديث ياد شده می گويد حوا به آدم خيانت کرد و از ميوه ممنوعه به او خورانيد و اگر حوا چنين عملی انجام نمی داد،در طول تاريخ هيچ زنی شوهرش را فريب نمی داد؟
#۰۰۰۰ff;”>آدم به حوا اعتماد داشت و به او عشق می ورزيد،باور نمی کرد که حوابه او دروغ بگويد و به او کلک بزند!اما آيا اين خوش باوری و اين اعتماد درست بود؟
#۰۰۰۰ff;”>آدم نبايد به حوا اعتماد می کرد و نبايد بی تحقيق دست به کاری ميشد که سرانجام آن به هبوط انجاميد.آدم خودش متوجه لغزش خود گرديد و توبه کرد و خود را ظالم خواند.اوفهميد که نبايد اعتماد می کرد.حوا و هر کس ديگری که آدم ها را به چيزی فرا ميخوانند در باور خودشان شايد گناهی نداشته باشند و دعوت آنان به خير و صلاح باشد،اين شما هستيد که بايد بدانيد دعوت به خير است يا نه؟
#۰۰۰۰ff;”>بنابراين حوا در خيانت کردن و لغزانيدن آدم سهيم بوده ولی او عامل لغزش آدم نبوده،چرا که آدم خودش با آزادی اراده ی تمام از آن ميوه ممنوعه خورده است.امّا اينکه اگر حوا خيانت نمی کرد،هيچ زنی خيانت نمی کرد،نکته ای است که بايد بيشتر از اين،مورد بحث قرار گيرد.
#۰۰۰۰ff;”>ظاهرا مراد حديث اين است که همه چيز به طبيعت انسان بر می گردد و چون از نگاه مذهب حوا اولين زن است و او خيانت پيشه بود،همه زنان خيانت پيشه اند.يعنی همه زنان به طور طبيعی مردان را فريب می دهند . به اين طريق که اعتماد مرد را جلب می کنند و خود را عاشق و خيرخواه او معرفی می کنند و کارهای خير خواهانه انجام می دهند و بعد خواسته های خود را با همين مارک به مرد عرضه می کنند چنانکه در داستان آفرينش آمده است.
#۰۰۰۰ff;”>سخن حديث از توانايی زن برای فريب (=خيانت) مرد است و هيچ دلالتی بر ضرورت انجام خيانت توسط زنان،ندارد.يعنی از عمل کردِ طبيعی زنان سخن نمی گويد از قدرت زن برای انجام چنين عملی سخن می گويد.
#۰۰۰۰ff;”>5-حوا چه خيانتی کرده بود؟
#۰۰۰۰ff;”>خيانت حوا همان بود که تحت تأثير شيطان قرار گرفت و آدم را به ميوه ی درخت ممنوعه برد و از او خواست که از ميوه آن بخورد. منظور روايت،خيانت جنسی نيست چرا که جز آدم که شوهر حوا بود هيچ بشری موجود نبود.با اين وصف خيانت کردن به معنی سو استفاده از حسن نظر مرد و اعتماد مرد به زن است.هر زنی که از حسن نظر شوهرش و از اعتماد شوهرش سو استفاده کند . کاری بر خلاف نظر شوهر و اعتماد او،انجام دهد،ياحرفی بر خلاف آن حسن نظر و اعتماد بگويد و نقل کند،خيانت کرده است. خيانت يک معنای عام و مطلق دارد که خيانت جنسی يک مصداق از مصاديق آن مفهوم است. و اين خيانت اولين خيانتی بود که در تاريخ زندگی بشر اتفاق افتاد.حالا نه تنها دختران حوا بلکه پسران حوا نيز ياد گرفته اند که خيانت کنند و چه بسا در جنس مردان خيانت کردن بيشتر رواج دارد.
#۰۰۰۰ff;”>6-آيا زن دام شيطان است و به شکل و صورت شيطان در می آيد؟
#۰۰۰۰ff;”>اين مضمون در حديث ها آمده است(۴) و معنی آن اين است که مردان بيشتر از طريق زنان فريب می خورند و زنان را در چهره شيطان می بينند و باز هم در اينجا نسبت مجازی است.
#۰۰۰۰ff;”>شيطان اگر بخواهد مردان را فريب دهد و به راه کژ بکشاند،بيشتر از طريق زنان به اين خواسته اش می رسد.معنی اين سخن آن است:که مردها در مقابل جنس زن ضعيف و ناتوان اند و در برابر زن عقل خود را از دست می دهند و تسليم کارهای زشت می شوند تا به خواسته جنسی خود دست يابند و اين نقص مردان است نه زنان ،ضمن اينکه احيانا زنان نيز برای رسيدن به جنس مخالف دست به کارهای شيطانی می زنند و از اين رو مردان نيز شيطان زنان اند.
#۰۰۰۰ff;”>وقتی که مردان کار خود را انجام دادند و متوجه زشتی عمل خود شدند زن را شيطان می خوانند و حال آنکه شيطان تر از اين شيطان خود اين مردان اند که به منظور رسيدن به هوای نفسِ بهيمی دست به کارها و شگردهايی می زنند که شيطان هم آنها را نمی داند!
#۰۰۰۰ff;”>با اين وصف اين حديث به لغزشهايی که ريشه در طبيعت مردان و زنان دارد اشاره می کند و به هيچ روی در مقام مذمت زن نيست.
#۰۰۰۰ff;”>7-آيا درست که وقتی زن آفريده شد،شيطان از خوشحالی،رقصيد؟
#۰۰۰۰ff;”>ملای رومی در مثنوی شريف(دفتر پنجم بيت های ۶۱-۹۵۶)می گويد:
#۰۰۰۰ff;”>چونکه خوبّی زنان فا او نمود که ز عقل و صبر مردان می فزود
#۰۰۰۰ff;”>پس زد انگشتک به رقص اندر فتاد که بده زوتر رسيدم در مراد
#۰۰۰۰ff;”>چون بديد آن چشم های پرخمار که کند عقل و خرد را بی قرار
#۰۰۰۰ff;”>و آن صفای عارض آن دلبران که بسوزد چون سپند اين دل،بر آن
#۰۰۰۰ff;”>رو و خال و ابرو و لب چون عقيق گوييا حق تافت از پرده ی رقيق
#۰۰۰۰ff;”>ديد او آن غنج و بر جست سبک چون تجلّی حق از پرده ی تنک
#۰۰۰۰ff;”>تفسيرِ زيبای ملای روم پيش از آنکه در مقام مذمت زن باشد،مردان را مورد نکوهش قرار می دهد.شيطان وقتی که می فهمد مردان چه اندازه در برابر اين جنس لطيف سست و بی اراده می شوند خوشحال می شود و از راه همين نقطه ضعف مردان،آنها را به راه خطا می برد.بنابراين رقص شيطان از آفريده شدن زن به خاطر اين نبود که زن ضعيف و قابل نفوذ است؛ابليس از آينه زنان مردان بی اراده را ديد که چه گونه شل ميشوند؟شيطان وقتی که خلقت زن را و عکس العمل آدم را مشاهده کرد،به ضعف شديد آدم پی برد و خوشحال شد که قادر به اغوای او خواهد بود.زيرا مرد برای تحصيل زن و جلب رضايت او عقل خود را ناديده می گيرد،کور و کر می شود و همين موقع فرصت مناسبی برای فريب دادن اوست.
#۰۰۰۰ff;”>چنانکه اشاره شد،اگر مفهوم حديث هايی از اين دست را مذمت تلقی کنيم،مردان مذموم تر از زنان اند و اگر واقع بين باشيم در خواهيم يافت که اين حديث ها نه در مقام مذمت اند و نه در مقام برتری جنسی بر جنسِ ديگر يا… بل که فقط حقايق را عنوان می کنند.مثل اينکه بگويند مردان می خورند و می آشامند و زنان می زايند و شير می دهند.
#۰۰۰۰ff;”>نه جمله اول ضعف و قوت مرد را به اثبات می رساند و نه جمله دوم فروتری زنان را.هر جمله حاوی يک حقيقت است که به جمله ديگر و مفهوم آن نظر ندارد.به عنوان مثال همان طور که نمی توان از جمله اول استفاده کرد که زن نمی خورد و نمی آشامد،نمی توان از جمله دوم استفاده کرد که زائيدن و شير دادن ضعف زنان است.
#۰۰۰۰ff;”>8-بر پايه ی روايت ها و حديث ها.شهوت زنان به ميزان نه برابر بيشتر از مردان است.در حديثی آمده که شهوت جنسی دارای صد درجه است که نود و نه درجه از آن ِ زنان و فقط يک درجه به مردان تعلق دارد.و در حديث ديگری آمده:شهوت دارای ده جزء است که نه جزء آن را زنان دارند و يک جزء اش را مردان.بنابراين صحيح است که زنان دارای نيروی جنسی بيشتر از مردان اند.
#۰۰۰۰ff;”>در همان حديث ها آمده : خدا اما،صبر و حيای زنان را به اندازه شهوت زنان قرار داده است.بنابراين صبر زنان و حيای آنان از مردان بيشتر است.بل که بايد گفت در مورد نيروی جنسی مردان حيا و صبر ندارند ولی زنان دارند.
#۰۰۰۰ff;”>اين حديث ها همانطور که مکرر گفته ايم در مقام بيان مذمت زنان نيست و از حقايق موجود سخن می گويد آن هم از حقايقی درباره زنان و نه مردان.اگراز حقايقی که درباره مردان موجود است،پرده برداشته شود آنگاه معلوم خواهد شد که زن ضعيف و ناقص الخلقه است، يا مرد؟
#۰۰۰۰ff;”>حقايق ياد شده درباره زنان،مورد تأييد دانش بشری معاصر (روانشناسی وسکسولوژی) است.من از توضيح بيشتر در اين مورد خودداری می کنم .
#۰۰۰۰ff;”>9- در روايت های زيادی،سخن از ناسپاسی زنان به ويژه در حق شوهران به ميان آمده است.حضرت محمد (ص) خطاب به زنان گفته است:شما زنان نسبت به حق شوهران خود ناسپاس هستيد.وقتی که زنی عصبانی می شود می گويد:تو هيچ کاری برايم نکرده ای!
#۰۰۰۰ff;”>ناسپاسی زنان نسبت به هم نشينان خويش (يعنی شوهران ،دوستان و۰۰) يک واقعيت است.در عين حال وجود اين حقيقت در روح زنان،موجب کاستی آنان نسبت به مردان نيست و کسی نمی تواند به اين بهانه ،حقوق آنان را سلب کند،چرا که حقوق زنان بر موضوع انسان بودن آنان بار شده نه بر محور زنان با خصوصيات ويژه ی آنان!
#۰۰۰۰ff;”>هم چنين در روايت ها آمده است:زنان به هنگام خشم بر همه خوبی های مردان (خصوصا شوهران) روپوش می گذارند و منکر خوبی آنان هستند ولی به هنگام سرحالی و خوشحالی قدر دان اند.
#۰۰۰۰ff;”>اين حديث،حديث فوق را تفسير می کند.با اين وصف زنان که به ناسپاسی (کفر) موصوف شده اند،وقتی کافرِ نعمت اند که ناراحت و عصبانی باشند.معنی اين حديث آن است که عصبانيت زنان بيشتر از مردان و غلظت آن نيز زيادتر است.زنان به هنگام خشم هيچ حقی از حقوق ديگران را به رسميت نمی شناسند و شايد علت اينکه به طور مبهم و کلی می گويند زنان احساساتی هستند همين نکته باشد.يعنی خشم پر غلظت آنان،حسادت خاصِ خوشان(يعنی خشم های جنسی) و …زياد تراز مردان است ولذا درمقايسه بامردان احساساتی نمايان ميشوند.
#۰۰۰۰ff;”>در حديث ها،پس از بيان اين نکته ها تأکيد می شود :مردان با زنان خوشرفتاری کنند،خُلق زنان را بر تابند و صبر نمايند، و زنان را کتک نزنند و.. هيچ مردی حق ندارد به بهانه آنکه زن به هنگام خشم کافر نعمت و حق اوست وی را تنبيه کند و دست به خشونت ببرد.و حق ندارد از نفقه اوکم کند و يا مانع استيفای حقوق قراردادی او باشد.
#۰۰۰۰ff;”>10-در حديث آمده است: خدا آدم را از گل آفريد و همت او را به گل انداخت و زن را از مرد آفريدو همت او را به مرد متوجه کرد(۵) . و در حديث ديگری آمده است.عقل زن در زيبايی او مصرف می شود و زيبايی مرد در راه عقل او.و در حديثی آمده : زنان فقط وقتی خوشنودند که از نظر جنسی اقناع شوند.و در حديث آمده:زن تا زمانی که شوهر نکرده بيچاره است. و آمده که: مردان به زنان حيات می دهند(يعنی حياتِ روحی زن به مرد وابسته است)
#۰۰۰۰ff;”>اين همه تأييد می کند که بيشترين انديشه زنان و مهمترين آن و نيز با اهميت ترين خواست او ازدواج و شوهر و امور مربوط به جنسيتِ او است.بنابراين پاسخ سوال مثبت است. و اين در مقايسه با مرد است و هيچ عيبی برای زن به حساب نمی آيد،بل که حسن اوست.
#۰۰۰۰ff;”>طرفداران حقوق زنان،نيز خود زنان نبايد از اين حقايق وحشت کنند و ناراحت شوند.با همه اين توصيفات،زنان دارای حق و حقوق ثابت و مسلمی اند و همه استعدادهای لازم را دارند و موجودی فرعی و دست دوم نيستند و به بهانه اين حديث ها هيچ چيزی از آنان کم و کسر نمی شود و از حقوق اجتماعی و سياسی خود محروم نمی شوند.
#۰۰۰۰ff;”>برای اثبات حقوق اجتماعی و سياسی برابر با مردان،هيچ نيازی به انکار اين حقايق نيست و هيچ ارتباطی ميان آنها و لياقت زنان برای تصدی مشاغل سياسی و اجتماعی….(که مردانه تلقی شده)وجود ندارد.
#۰۰۰۰ff;”>نگوئيد خودت به چيزی که از آن ميگريزی اعتراف کردی ، که خواهم گفت:اين مطلب يک مقدمه است برای اثبات سخن اصلی؛ وسخن اصلی حديث توجه زنان به مردان است.آن حديث چون در مقام بيان تفسير وتفاوت علاقه زن ومرد بود از اين مقدمه استفاده کرد.شما ميتوانيد اين مقدمه را انکار يا مورد انتقاد قراردهيد .سخن اصلی متکی به اين مقدمه نبود، تا بر پايه بطلان مقدمه باطل شود.
#۰۰۰۰ff;”>——————————————————-
#۰۰۰۰ff;”>1- حسن الاسوه باب ما ورد فی خيانة الانثی ،صحيح البخاری شماره ۱۴۸۸
#۰۰۰۰ff;”>2-وسائل ج ۱۴ شماره ۲۴۹۶۲،مرأة النسا،۴۰/۳۹
#۰۰۰۰ff;”>3-مرأة النسا ص ۴۰-۳۹
#۰۰۰۰ff;”>4-جامع الأخبار ص ۱۸۵٫حسن الاسوه .تحفة الروسا ص ۲۲٫مرأةالنسا ص ۳۹٫کنز العمّال ج ۵ شماره ۱۳۰۵۱و۱۳۲۶۹و۱۳۰۵۶٫نهج الفصاحه ص ۱۶۶ شماره۸۲۱٫المعجم الکبير ج۲۴ ص ۱۳۲
#۰۰۰۰ff;”>5-وسائل الشيعه ج ۱۴ شماره ۲۵۰۵۲ و۲۵۰۳۸