مومن، ذخيرهِ نيم کت نشينِ بازی روزگار

#۰۰۰۰۰۰;”>مومن، ذخيرهِ نيم کت نشينِ بازی روزگار
#۰۰۰۰۰۰;”>در عصر من، بازی فوتبال پر هزينه ترين ومعروف ترين وپر هوادار ترين بازی ها ست. دوتيم مقابل هم صف ميکشند ودر يک زمين نرم پر چمن با کفشها ی مناسب دنبال توپ ميدوند وبه هم گل می زنند.هريک از اين تيم ها نفرات خودرا به دوگروه بازیگر وذخيره تقسيم ميکند وذخيره هارا وبازی گر هارا مربی معيّن ميکند؛ وباز، بازیگرران رابا ذخيره ها هم اوتعويض ميکند؛ وبرخی همچنان ذخيره باقی ميمانند وبازی تمام ميشود. دربازی روزگار، نيز دوتيم شقی وسعيد رودر روی هم اند. گروهی از مومنان_دربرابر کافران واشقيا_ به ميدان ميروند وهريک نقش خودرا بر اساس توان وتجربه ودانش خود انجام ميدهد؛ وگروهی ديگر ذخيره اند و نيم کت نشين اند، تا کی نوبت به آنان برسد؟.همين مضمون را آيه ۲۳ سوره الأحزاب، بيان ميکند : مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً»
#۰۰۰۰۰۰;”>تيغ برای بريدن غده سرطانی
#۰۰۰۰۰۰;”>حضور آهن برای سود رسانی بود. بشر آهن را برای منافع خود به خدمت کشيد امّا آهن زيان های خواسته ونخواسته جنبی هم داشت. چاقو وتيغ در همه خانه ها موجود وازلوازم آشپزحانه،محسوب است امّا، گاهی دست آشپزرا می برد وگاهی ديوانه ای همان چاقورا به جای آنکه به شکم مرغی برای طباخی فروکند، به شکم انسانی فرو ميکند.آهن برای ساخت وساز وآبادی است ولی از آهن بمب هم تهيّه ميشود. وآهن برای براندازی نيز به کار ميرود. اين حقيقت دارد وجای انکار نه. امّا، يک نکته انکارآلود اضافه بر اين حقيقت در اينجا مطرح است وآن اين است که آيا ميتوان گفت تيغ برای سود رسانی به جامعه بشری، انسان هارا سر ميبرد؟قرآن چه ميگويد ؟
#۰۰۰۰۰۰;”>اين آيه که ذيلا از نظرخواننده گرامی ميگذرد، همين حقيقت را عنوان ميکند؛ ولی سودمند بودن جنگ وآدم کشی را مسکوت ميگذارد. به نظر شما آيا رازی در اين( سکوت)ابهامِ ايهام دار، وجود ندارد؟
#۰۰۰۰۰۰;”>الحديد : ۲۵ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ»به پيامبران منطق بُرنده_ ونه تيغ برنده_داديم.کتابِ زندگی وقانون،حکمت ودرک برای اجرای آن، نازل کرديم.آهن را نيز نازل کرديم برای سومندی مردم که(مع الاسف)از آن درراه جنگ های خشن وويرانگر هم استفاده ميشود.خدا نيرومند وغير قابل شکست است،با اين حال ميخواهد بداند که از ميان مردم چه کسی پيامبرانش را درپشت سرشان(نهان وار) ياری ميکند.خدا آهن را به دست بشرنرم کرد وبه او توانئی داد تااز آهن هرچه بخواهد بسازد. سبأ : ۱۰ وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً يا جِبالُ أَوِّبي‏ مَعَهُ وَ الطَّيْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَديدَ»
#۰۰۰۰۰۰;”>مسلمان ها وديگر پيروان انبيا ميگويند: تيغ برای جراحی جامعه وبيرون کشيدن ضايعات مخرب وغده های سرطانی لازم وسود مند است.چنانکه غده ها در جسم آدم ها می افتند وآنانرا از پا می اندازند، درجامعه غده ها است، واژدرها است واگر تيغ نباشد، همه را ميکشند وبه بند ميکشند. تيغ مر آنانرا سزا است، وجامعه را دوا وشفا است.تيغ برای گلوی همانان نازل شده است!
#۰۰۰۰۰۰;”>اين سخن را اگر فقيه ومفسر قرآن وشارح حديث وسنـت ودرنهايت متکلم، باز گويد، چندان عجيب نمی نمايد که يک صوفی با صفا ويک عارف باخدا، که از آزار مور پرهيزدارد،باز ميگويد. تعجب من وقتی زيادتر ميشود که می بينم ملّای روم معاويه را تنزيه ميکند واز کشتن شيعه درسبزوار اظهار مسرت دارد وجنگ هارا توجيه مينمايد.لغزش کسی مثل ملاّ دنيای اسلام را می لغزاند.چرا که اين ملاّ غير از ملاّيان ديگر است،واقعاً زاهد وتارک دنيا است ، وعارف به امور عقبا !
#۰۰۰۰۰۰;”>توجيه جنگ، از زبان يک عارف !
#۰۰۰۰۰۰;”>از ميان مسلمانان عارف وصوفی شهير ملای رومی در تفسير وتوجيه تيغ کَشی وآدم کُشی ميگويد:
#۰۰۰۰۰۰;”>كشته شد ظالم جهانى زنده شد هر يكى از نو خدا را بنده شد
#۰۰۰۰۰۰;”>دفتر سوم ۴۵۱ قصاص فرمودن داود عليه السلام خونى
#۰۰۰۰۰۰;”>جنگها بين كان اصول صلح‏هاست چون نبى كه جنگ او بهر خداست‏
#۰۰۰۰۰۰;”>دفتر ششم ۹۲۷ ديباچه دفتر ششم ….. ص ۹۲۴
#۰۰۰۰۰۰;”>هست بى‏رنگى اصول رنگها صلحها باشد اصول جنگها
#۰۰۰۰۰۰;”>دفتر ششم ۹۲۷ ديباچه دفتر ششم ….. ص :۹۲۴
#۰۰۰۰۰۰;”>خنجر و شمشير شد ريحان من مرگ من شد بزم و نرگسدان من
#۰۰۰۰۰۰;”>دفتر اول ۱۷۴ افتادن ركابدار هر بارى پيش على عل
#۰۰۰۰۰۰;”>جنگها مى‏آشتى آرد درست مارگير از بهر يارى مار جست
#۰۰۰۰۰۰;”>دفتر سوم ۳۸۶ حكايت مارگير كه اژدهاى فسرده را م
#۰۰۰۰۰۰;”>بر سر اغيار چون شمشير باش هين مكن روباه بازى شير باش‏
#۰۰۰۰۰۰;”>دفتر دوم ۱۸۶ هلال پنداشتن آن شخص خيال را در عهد
#۰۰۰۰۰۰;”>تخمهاى فتنه‏ها كاو كشته بود آفت سرهاى ايشان گشته بود
#۰۰۰۰۰۰;”>دفتر اول ۳۵ منازعت امرا در وليعهدى ….. ص
#۰۰۰۰۰۰;”>گر به هر خون ريزيى گشتى شهيد كافرى كشته بدى هم بو سعيد
#۰۰۰۰۰۰;”>دفتر پنجم ۹۰۴ حكايت آن مجاهد كه از هميان سيم هر
#۰۰۰۰۰۰;”>كشته از ذوق سنان دادگر مى‏بسوزد كه بزن زخمى دگر
#۰۰۰۰۰۰;”>دفتر ششم ۹۹۲ بار ديگر رجوع كردن به قصه‏ى صوفى و
#۰۰۰۰۰۰;”>و الله از عشق وجود جان پرست كشته بر قتل دوم عاشق‏تر است
#۰۰۰۰۰۰;”>دفتر ششم ۹۹۲ بار ديگر رجوع كردن به قصه‏ى صوفى و