پایان دوره امارت امیر اسد الله حسام الدوله درقاین
#۰۰۰۰۸۰;”>پایان دوره امارت امیر اسد الله حسام الدوله درقاین
پایان دوره امارت امیر اسد الله حسام الدوله، حسام مظفر شاهدی نوشته :«درباره تاريخ دقيق درگذشت اميراسدالله خان حسام الدّوله اطلاعي در دست نيست.
امّا از قراين برميآيد كه وي تا حدود سالهاي ۱۲۷۷-۱۲۸۰ق/ ۱۸۶۰ـ۱۸۶۳م در قيد حيات بوده است و بعد از اين ديگر نامي از وي در متون تاريخي منعكس نشده است.
بنابراين اگر حدود سالهاي ۱۲۴۰-۱۲۴۵ق/ ۱۸۲۴ـ۱۸۲۹م را زمان به قدرت رسيدن وي در نظر بگيريم تا هنگام مرگش حدود سالهاي ۱۲۸۰ق/ ۱۸۶۳م ۳۵ تا ۴۰ سال حكمراني منطقه قاينات را عهدهدار بوده است.
در دوره وي پيوندهاي اين خاندان با حاكمان هرات و ديگر مناطق افغانستان قطع نشد و بين حكام اين مناطق همواره رفت و آمدهايي وجود داشت».
«اميراسدالله خان حسام الدّوله فرزند اميرعلم خان دوّم است،
هر چند تاريخ دقيقي براي جانشيني وي در متون تاريخي ذكر نشده امّا ميتوان حدس زد كه اين تاريخ بين سالهاي ۱۲۴۰- ۱۲۴۵ق/ ۱۸۲۴ـ۱۸۲۹م است.
بنابر آنچه از تحولات تاريخي برميآيد حكومت وي تا حدود سالهاي ۱۲۷۷ـ۱۲۷۸ق/ ۱۸۶۰ـ۱۸۶۱م ادامه داشته است».
(موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، مظفر شاهدی).
بنده کمترین اما بر این است که امیراسد الله علم ملقب به حسام الدوله درسال ۱۲۷۸ قطعا ازدنیا رفته بود وتصمیم گیرنده اصلی درقاین پسر وجانشین او امیر علم خان سوم است.
دراین سال است، که ازمرجع معروف قاین خواسته بود به بیرجند برود.
بنابراین سالهای پایان امارت حسام الدوله از۱۲۷۴ تا۱۲۷۷ است.
اینک نه شرایط سیاسی ونه میانگین سن عرفی اجازه میدهد که او زنده باشد وامارت کند.
وی بعد ازجدا شدن افغانستان ازایران توسط دولت فخیمه انگلستان،درصحنه سیاسی ایران یکبار دیده شده وآن درسال ۱۲۷۴ است که ایران قصد داست.
تلاش مذبوحانه ای را برای تصرف قسمت های آباد وحاصل خیز سیستان انجام بدهد.
به ظن قوی ازاین تاریخ به بعد وی اگر هم زنده بوده ازحکومت اما معاف شده ومقام تشریفاتی داشته وحاکم تصمیم گیرنده فرزندش امیر علم خان سوم بوده است.
چرا که انگلستان اجازه نمیداد اودرجهت خلاف منافع دولت انگلیس گامی بردارد.بی تردید اگر بعد ازاین حمله ای به سیستان صورت گرفته با توافق انگلیس وحساب شده ومآل اندیشانه بوده است.
انگلیس برای جلب توجه واعتماد ناصر الدینشاه به امیر علمخان سوم،باید اورا فاتح سیستان ومدافع مرزهای ایران معرفی کند.
تصور باطل مبنی براینکه حتما پدر باید بمیرد تا پسر جانشین او بشود، موجب گردیده تا آغاز امارت امیر علم خان سوم راپس ازمرگ پدرش بدانند وبرای مرگ پدرش دنبال تاریخی بگردند.
این دولازم وملزوم یکدیگر نیست وربطی به هم ندارد.
مخصوصا درمیان خاندان علم هیچ محل اعتنا نیست چرا که آنان درحیات خود امارت را به فرزندان خویش وامیگذاشتند.
چنانکه همین امیر علم خان سوم درآخر حیات خود سیستان را به یکی ازفرزندان وقاین را به دیگری واگذاشت وخود نظارت مینمود.
درپایان دوره امارت امیر اسد الله حسام در قاین این نکته نیز قابل تامل است،
ازطرف دیگر درفرهنگ سیاسی مرگ نباید فیزیکی تفسیر شود.مرگ سیاسی ویابی خاصیتی سیاسی(پیری سیاسی) کفایت میکند که امیر اسد الله درراس امور سیاسی قاین نباشد.
دربحث قاین پژوهی نیز در این رابطه روشنگری هایی شده است که میتوانید در اینجا مشاهده کنید.