سرگذشت دايرة المعارف بزرگ قاين
#۰۰۰۰۰۰;”>خيلی وقت است که مقاله بلندی درباره سرگذشت کتاب بزرگان قاين نوشته بودم وبعد که ديدم سرگذشت کتاب بزرگان قاين به تاريخ قاين وبه مقاله های انتشار محدود اين کمترين نويسنده، نيز کشانده شد؛ به منظور ثبت در تاريخ منطقه وبرای اطلاع خواننده، اين ستون را گشودم تا به تدريج سرگذشت تدوين وتأليف دايرة المعارف قاين را حکايت کنم واز بی مهری ها، معضل ها، مشکل ها، سرقت ها وديگر مطلب های خواندنی ونوشتنی با هوادران اين مجموعه درددل کنم
#۰۰۰۰۰۰;”>بی مزد ومنت؛ بلکه مفت وپرزحمت.
#۰۰۰۰۰۰;”>بی مزد بود ومنّت هرخدمتی که کردم
#۰۰۰۰۰۰;”>يارب مباد کس را مخدوم بی عنايت
#۰۰۰۰۰۰;”>تفأل به لسان الغيب،در طليعه سخن، برای همه ما برکت دارد واقعا او بدون مزد وبی آنکه بر کسی منّت بگذارد، به خدمت استادی پرداخت،وقرآن وحکمت تعليم داد ودرپی نان وآب (آخُر) نبود. مفت حرف زد ، شعر گفت، درس داد ولی حرِ مفت نزد. وهرکز خودرا عالم ندانست به قول خودش
#۰۰۰۰۰۰;”>مگوديگر که حافظ نکته دان است
#۰۰۰۰۰۰;”>که ما ديديم ومحکم جاهلی بود
#۰۰۰۰۰۰;”>اين کمترين، نيز ادعائی نداشته وندارد، درسراسر نوشته ها ام جز تواضع واعتراف به جهل چيزی مشاهده نميکنيد ودر محاورات روزه مره هم نميشنويد. واقعا خودم را آدم نادن واحمقی ميدانم (وشرح نادانی ها وحماقت ها ام رانيز نوشته ام) بديهی است که فقط وقتی با..در مقايسه می افتم نويسنده ديده ميشوم وعالم خوانده ميشوم
#۰۰۰۰۰۰;”>وبه قول قاينها تيخالی عقل برايم منظور ميشود،
#۰۰۰۰۰۰;”>ملّای روم در مثنوی شريف، سخن جالبی دارد،درباره آخُر بين وآخِر بين که چون به همين عرض بنده مربوط ميشود، به آن اشاره ميکنم؛ که اين حکايتِ عالم ، وداستان علم خور نيز هست. چون از فروع اصل اساسی دنيا وآخرت است.
#۰۰۰۰۰۰;”>يکی هست که آخُر می بيند وبه فکر نان خودش ميباشد ولذا از دين هم برای آخُر خود استفاده ميکند، از علم هم استفاده ميکند واساساً ايمان به دنيا دارد؛ نه به آخرت وچون به دنيا ايمان دارد، از هروسيله ای برای رسيدن به شهوت دنيا( چه شهوت مال، جنس مخالف، شهرت، سرزبان افتادن، جاه ومقام ) استفاده ميکند ونصيحت ناصح را نميشنود.ومثل انعام(مثلا مانند الاغ) فقط به زمين وآب وعلف نگاه ميکند وميرود وبيشتر گم ميشود ولذا صاحب خر اورا می بندد، تا گم نشود. اين بيان قرآن است که نقل_به مضمون_ کردم
#۰۰۰۰۰۰;”>قرآن در خصوص عالمان آخُر بين عينا آنان را به خر تشبيه کرده ومقرر داشته است:« مثل الذين حملوالتوراة ثم لم يحملوها کمثل الحمار يحمل اسفارا..»
#۰۰۰۰۰۰;”>داستان واقعی زندگی عالمانِ به کتاب تورات ، مانند اين حقيقت است که الاغ را کتاب بار بزنند واو کتاب هارا به اين سو وآن سو ببرد ولی خودش از آن درجهت باور به محتوای کتاب بهره نبرد.
#۰۰۰۰۰۰;”>وباز قرآن آدم های گم راه را(او که راه آخِِرت راگم کرده،به آخُر چسبيده) به بهايم مثل ميزند وميگويد از اين بهايم هم گم راه تر اند. خراگر گم شود صاحب اش ميتواند اورا بيابد؛ وکم اتفاق می افتد که نيابد ولی آدمی که گم شود وراه خود را نيابد، وبه بيراهه برود، صاحب اش که خدا باشد، هم نميتواند اورا برگرداند(آيه ..) صاحب خر ميتواند با ميخ افسار خر را به زمين بکوبد ولی صاحب آدم آخُر بين، نخواسته که اورا به زمين ميخکوب کند؛ ولذا نميتواند اورا ببندد. از اين حيث آدم آخُر بين از خرِ آخُر بين بد تر است.
#۰۰۰۰۰۰;”>من از اول که وارد قاين پژوهی شدم به آخِرِ کارم نظرداشتم، ميدانستم بريم کسی تره هم خرد نميکند وميدانستم آثار مرا می دزدند وبه نام خود ميکنند وميدانستم که ..لذادرمقدمه کتاب بزرگان قاين به سال ۱۳۶۹ خورشيدی نوشته بودم :«
#۰۰۰۰۰۰;”>:«… با تکیه بر لطف خدا و با نیتی بسیار پاک و بیآلایش شروع کردم.
#۰۰۰۰۰۰;”>گوئی این صداقت و صمیمیت و خلوص، برگرفته از تلاشهای تمام عاشقان راه حق و عابدان و سالکان کوی معشوق بود.
#۰۰۰۰۰۰;”>اطمینان دارد، نفوذ این نیت پاک با همان وسعت و سرعتی که به نگارنده منتقل شده به خوانندگان نیز انتقال یافته، چون نور و هوا به خانههای تاریک دلها راه پیدا خواهد کرد.
#۰۰۰۰۰۰;”>و این نیست جز لطف و عنایت خدا، به بندگان صالح خود که اراده فرموده نامشان را بلند و جاوید در پهنه تاريخ زنده نگهدارد.
#۰۰۰۰۰۰;”>«یرفع الله الذین آمنو منکم و الذین اوتوا العلم درجات» و «فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له بالغدو والاصال* رجال لا تلهيمتجارة ولا بيع عن ذکراللّه … » و «و رفعنا لک ذکرک»….
#۰۰۰۰۰۰;”>«برای اطلاع بیشتر از مطالب و محتوای نوشته حاضر، توجه خوانندگان محترم را به نکاتی جلب نموده استدعا دارم همواره مدنظر قرار گیرد:
#۰۰۰۰۰۰;”>۱ – همانگونه که اشاره گردید، این نوشته تلاشی است در جهت شناساندن چهرههای علمی، فرهنگی، ادبی و سیاسی … قاين که با عشق و خلوص زاید الوصفی صرفاً به خاطر کمک به فرهنگ اسلام و ایران به خصوص مردم شهر و منطقهام قاین نگاشته شده و هیچگونه غرض دیگری در تدوین آن دخالت نداشته است.
#۰۰۰۰۰۰;”>در عین حال متوجه بودم در وضع فعلی این کتاب هیچ رونق اقتصادی نخواهد داشت و منفعتی مادی برای نگارنده ندارد.
#۰۰۰۰۰۰;”>در کنار این تحقیق مرتب از سوی افرادی از بزرگان و گردانندگان حوزه علمیه قم به کارهای علمی تحقیقی دعوت میشدم و احیاناً سود مادی خوبی برایم منظور میگردید، لیکن به همان انگیزهای که یاد شد، تقدیر چنان اقتضا داشت که این اثر تدوین و در معرض دیدار باب دانش قرار گیرد.
#۰۰۰۰۰۰;”>بر این مبنا و با توجه به کمبود شدیدی که در کشور در خصوص مسائل تاریخی، ادبی احساس میشود، این نوشته ارزش معنوی فراوانی خواهد داشت.» اين دو پارا گراف عين نوشته اين کمترين، در مقدمه کتاب بزرگان قاين است.
#۰۰۰۰۰۰;”>کتاب دزدی
#۰۰۰۰۰۰;”>سرقت کتاب مقاله ويادداشت های عالمان همواره دردرازای، حکايت وروايت شده است.از اين کمترين پژوهشگر نيز مطالب زيادی سرقت شده است. گاهی هم به امانت سپرده ام وبازخيانت شده است. در خصوص دايرة المعارف بزرگ قاين اين اتفاق مکرر درمکرر رخ داده است. بعضی ها از بی توجهی وبرخی هم سهل انگارانه مطلب مرا برداشته اند ولی از منبع آن نام نبرده اند. اين افراد با آبروی علمی خودشان بازی کرده اند واز اعتباری که خدا به من داده، هيچ نکاسته اند، به حمداللّه مردم فهيم شهر من اينهارا ميشانسند وميدانند که وزن ومايه آنان چه قدر است.
#۰۰۰۰۰۰;”>ليکن اخيرا يکی با چراغ آمده تا کالای گزيده تر مرا در اين باب بربايد وانبار ياد داشتها مرا نشانه رفته است. از آنجا که تجربه به من آموخته چه تدبيری به خرج دهم، تا آنجا که در توان من است کالای خودرا از دستبرد حفظ ميکنم وهمسايه را دزد خطاب نميکنم