خوان خانه قسمت اول

#۰۰۰۰۰۰;”>دانشخوانه؛دانشخوران !
#۰۰۰۰۰۰;”>(سفره خانه ذکر خدا)
#۰۰۰۰۰۰;”>بحث جلسه اين هفته(سه شنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۱ قاين شهرک آزادی منزل جناب آقای عابد حسين نژاد)درباره آيه ۳۶ و۳۷ سوره نور بود؛ فشرده عرايض اين کمترين از اين قرار است:
#۰۰۰۰۰۰;”>منظور از« بيت»جائی است که عالم ها، وطلاّب علم در آنجا گرد هم می آيند واز خدا(عن ذکراللّه) ودرباره خدا(فی ذکراللّه) سخن ميگويند.قرآن هيچ کجا از مدرسه ومکتب خانه ودبيرستان ودانشکده ودانشسرا ودانشگاه نام نبرده است.اين واژه ها يا معادل مفهومی آنها در فرهنگ زمان پيامبر(ص) به شکلی موجود بوده است.قرآن از هيچ مرکز علمی وآموزشی به هيچ عنوان ياد نکرده است. از مسجد ومعابد ديگر اديان امّا، مکررياد کرده است.تنها آيه ای که درقرآن از فضای فيزيکی ومعنوی علم سخن به ميان آورده، همين آيه است؛ که اگربخواهيم اين آيه را نيز به مسجد ببريم ،معنایيش اين است که درِ خانه علم تخته شده است.به قول حافظ:
#۰۰۰۰۰۰;”>در ميخانه ببستند، خدا مپسند که در خانه تزوير وريا بگشايند
#۰۰۰۰۰۰;”>اوليبن چيزی که درحوزه علميّه قم توجه مرا جلب کرد، تابلو مدرسه آية اللّه لنگرودی بود که بر سردر ورودی اش، همين آيه ۳۷ سوره نور درج شده بود.تابلو ديگر يک بيت شعر به زبان عربی با کاشی برسر در مدرسه آيةاللّه مرعشی،نقش بسته بود؛ به اين مضمون که هرکس رياضی وهندسه نميداند، وارد اين مدرسه نشود. وسومين تالبو برسر درِ دارالتبليغ آيةاللّه شريعمت مداری نصب شده بود؛ با اين مضمون الذين يبلغون رسالت اللّه ولايخشون احداً الاّ اللّه.
#۰۰۰۰۰۰;”>عده ای شايد بگويند: مسجد درآن دوره، دانشگاه هم بوده است؛امّا اين ادعا فقط يک روايت تاريخی بی مستند است.هيچ کس تا به حال نگفته وننوشته که امام ها(ع) درکجا درس ميگفتند؟ وبه خصوص روايتی نداريم ،که ثابت کند مسجد مدرسه هم بوده است.به عنوان مثال درتاريخ شيعه نداريم که امام صادق(ع) در مدينه تو مسجد النبی درس ميداد ودرآنجا حوزه علميّه تشکيل داده بود.بل که ميگويند تو خانه خودش درس ميداد.تا همين اواخر مکانی در جنب مسجد النبی موجود بود ،که نام آنرا بيت الحکمه ميگفتند وآنرا خانه امام صادق (ع) ميدانستند.شنيده ايم که علی در مسجد کوفه دکّةالقضاء داشت، امّا نشنيده ايم که دکةالعلم علی هم در مسجد داشته باشد.
#۰۰۰۰۰۰;”>با اين وصف، وبراساس قراين موجود در خود اين دوآيه، وبه پشتوانه روايت های منقول از زبان اهل بيت پيامبر(ص) عرض ميکنم که:مراد از« بيت» خانه ها وخوانهای علم است؛ واين کلمه تنهايک عنوان فيزيکی هم نيست؛ بل که شامل هردو ميشود ولی در اين آيه يک عنوان معنوی ومجازی بةشتر اراده شده است؛ تا فضای خک وگلی .بيت نبوّت، يعنی همان معدن رسالت که در فرهنگ ادعيه آمده است. يک عنوان علمی هم هست، يک فضای حکمت دار، پردانش که اهل آن مردمی ويژه اند؛ واز اين سنخ مردم درمسجد ها کمتر ديده ميشده اند.کلمه« مسجد» بر مسجد ضرار هم اطلاق شده است؛ ولذا مسجد خدارا قرآن با پسوند(اسس علی التقوی) همراه کرده است. ولی بيت جز بر همين خوانها راست در نيامده است، وهيچ پسوندی ندارد؛ وغير ممکن است که به «ضرار» توصيف شود.چون از همان اول نور بود، وجز نور خواه کسی به آنجا وارد نشد ؛که چشم وگوشش يارای ورود نداشت .«في‏ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» النور : ۳۶٫آنچه شماری از مفسران را لغزانده است،اين جمله بوده است« يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ » جمله ای که برای عبادت به کار ميرود ولذا خانه علم را به دليل آنکه درآنجا عبادت را نامأنوس ونامتجانس ديده اند، به مسجد تعبير کرده اند؛ وندانسته اند که اولًّا- برپايه مفهومی که آنان در ذهن دارند،تسبيح گفتن دربيتی که مسجد به حساب نمی آيد،نيز منطقی و معمول بوده است؛ در خوان علم اول تسبيح خدا ميشود وعبادت محقق ميگردد ،وبعد سفره علم وحکمت پهن ميشود. وثانيا مراد از تسبيح اثبات گردانندگی خدا است ونه سبحان اللّه گفتن به زبان، بی آنکه درمعنای آن فروروند. در اين خانه ها، درخانه امام باقر وامام صادق وامام رضا وامام حسن عسکری عليهم السلام، ازخدا وگردانندگی او مر عالم را، وازاثبات صانع وکيفيّت صُنع طبيعت وشريعت وچگونگی گردانندگی خدا، بحث ميشود؛ وهمه اينها تسبيح خدا است. کسانی که دراين خانه اند به لحاظ فضا از کسانی که درمسجد اند،گرامی تر اند. درمسجد همه گونه آدم هست؛ منافق هست، کودن هست، مومن و وهوشمند هم هست. ولی درخوانخانه امام صادق(ع)يک منافق ،يک کودن واحمق ديده نشده است.خود او به آنجا نميرود، زيرا در اينجا از نان وآب خبری نيست وازجاه ومقام ورياو .. هم خبری نيست.در اينجا دنيا را به مسلخ می برند وقربانی ميکنند وطلاق ميدهند وسه طلاقه ميکنند.ومنافق وکودن وسفيه ومريض واين جور تيپ ها، به جائی ميروند که برای آنان سودی در پی داشته باشد، وخوانِ علم اين سود واين سودارا ندارد.برای چه عالمان سترگ، از مسجد ومدرسه ميگريخته اند وآنجارا خانه ريا، وزندان اسکندر واين جور چيزها نام نهاده اند؟چون که درآنجا اين طهارت خالص وتمام عيار به دست نمی آيد.
#۰۰۰۰۰۰;”>« رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ» النور:۳۷٫ميهمانان وميزبانانِ سفره خانه دانش،تشنه وگشنه علم اند، که به اينجا آمده اند.درحديث پيامبر(ص) آمده که پنج چيز از پنج خوراک سير نميشوند. زمين ازباران وعالم از علم و..وآنکه ازعلم سير ميشود،اهل علم نيست،اهل دنيا است که ازمتاع دنيا سير نميشود،. ودم به دقيقه کاسه حرص وطمع او خالی تر وخالی تر ميشود؛و به تعبير قرآن اگر دنيارا هم به او بدهند باز سير نميشود.وبه قول ملّای روم:
#۰۰۰۰۰۰;”>کاسه چشم حريصان پر نشد تا صدف قانع نشد پردُر نشد
#۰۰۰۰۰۰;”>واهل خانه علم، قانع اند؛ واز دنيا گذشته اند.وبرای ايشان هيچ اهميّتی ندارد که چه لباسی بپوشند ودر کجا بخسبند وچه بنوشند وچه بخورند؟(به چهل حديث پژوهش در همين وبلاگ وهمين صفحه نگاه کنيد) اهل علم، هدف قراردادن کار وکاسبی را لهو ولعب ولغو ميدانند .ودرست در نقطه مقابل ايشان، اهل دنيا قرار گرفته اند ،که تحصيل علم ودانش وهنر را لغو وزايد به حساب می آورند.دراين ميان عده ای هم پيدا شده اند که: هم کارکردن راو تجارت ومال اندوزی را نيک ميدانند، وهم علم را. ولی اين افراد هيچ گاه عالم نميشوند ودرقيد تقليد وظاهرپرستی باقی ميمانند ؛ چرا که هرگز اين دوباهم جمع نميشود؛ وبه تعبير روايت فاصله علم ودنيا، فاصله مشرق ومغرب کره خاکی است؛ وطالب علم يا دنيا خوه،دروسط مشرق ومغرب ايستاده است؛به هرسو که روکند، وهرگامی که بردارد، به همان اندازه از جهت ديگر فاصله ميگيرد. زيرا کسی که هم وغم وحب وعشق خودرا درراه علم خلاصه کرده، نميتواند تجارت کند ومال بيندوزد وکاسب خوبی باشد.طالب علم ازباب ضرورت-نه شوق ورغبت- به کمترينهای دنيا قناعت ميکندواگر برای او روزی فراهم شود ونيازی به کار نداشته باشد، دقيقه اش را نيز صرف انديشه وعلم ميکند ودريغش می آيد که يک دقيقه عمر خودرا درراه دنيا صرف کند . وچون کشورهای پيشرفته دنيا به اين حقيقت واقف اند همه چيز را برای اهل علم خود فراهم ميکنند تا اهل علم فقط دنبال علم باشد وغم نان ويرا از پژوهش ودانستن وآموختن باز ندارد.
#۰۰۰۰۰۰;”>مزيّت خوانخانه های دانش اسلامی در اين است که : اهل اين خانه هااز هيچ چيزی غافل نيستند،هم نماز ميخوانندوهم زکات ميدهند وهم ذکر خدا ميکنند.يعنی علم آموزی آنان را از احسان به زن وبچه وقوم وشهروند اش باز نميدارد. او اگر چه دربحر علم فرو رفته واز دنيا غافل شده امّا، از اقامه نماز وپرداخت زکات وخيرات ومبرّات غافل نيستتند؛ وآنکه از اين امور غافل ميشود ،طالب دنيا است. اهل دنيا زکات نميدهند ودستگيری نميکنند ونماز اقامه نميکنند. منطق اهل علم،قرائت نماز وپرداخت مبلغ اندکی ازمال( به درخواست واصرار طرف،برای ريا وتظاهر وبرای اقناع وجدان) را اقامه نماز وايتاء زکات نميداند. کارهائی از اين دست در پيش عالم رنگ علم ورنگ خدا دارد وامّادر پيش اهل دنيا رنگ دنيا. اين تفاوت کار ايشان است . ولذا هزار تومان که اهل علم به نياز مندی بدهد ،با کيفيّت تر وبهتر وپر ثواب تر است از هزار مليون که اهل دنيا بدهد.