توسعه ماندگار – قسمت پنجم
#۰۰۰۰۰۰;”>ايمان؛ نه ايهام !
#۰۰۰۰۰۰;”>مومن کيست وچه نصيبی دارد؟
#۰۰۰۰۰۰;”>سوره محمد آيه ۱۲ ،فراز اول :« إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ- خدا، باورمندانِ سازور(باسيستم تدوين وتکوين)را به باغستانهائی ميبرد، پر از نهرهای آب وميوه وخانه؛ وهرچه اراده کنند،در اختيار ايشان گذاشته ميشود.شراب وحور وقصور ولباس فاخر وطلا وغيره، از همه اين نعمت ها برخوردارند.
#۰۰۰۰۰۰;”>مومن ترک لذت دنيا کرده وبه حد اقل اکتفا نموده تا درآخرت به بهشت رود وهرچه دلش ميخواهد لذّت ببرد.اين انتخاب آگاهانه او است. حالا اگر نسيه است، واگر نقد، نوش جان او .
#۰۰۰۰۰۰;”>کافر لذّت دنيارا انتخاب کرده ووعده فردا را نسيه ميداند ونمی پذيرد.خدا به او گفته هرچه ميتوانی در دنيا لذّت ببر.(اين عين آيه قرآن است) پرسش من اين است که :چرا مومن بايد دنيارا هم بر او تنگ وجهنم کند ؟ به چه دليلی؟با چه منطقی ؟چرا خودش در دنيا لذّت می برد ولی مانع لذّت کافر ميشود؟هم دنيارا می طلبد وهم اخرا را وهم خدارا ميخواهد وهم خرمارا وباز بد تر از اين، از ديگران دريغ ميکند ونانشان را می برد.اين يعنی چی؟ او مومن اگر باشد،سنّت خدارا قبول ميکند که: برای همه جانداران، حق حيات وبهره وری از زندگی ومواهب طبيعی را مقرر کرده است.من اگر کافر هستم وحتیّ حيوان به حساب آمده ام، آيا حق زنده ماندن ونان خوردن، ندارم؟مومن فقط بايد زنده باشد؟ پس چرا خدا اين همه آدم را آفريده وبه آنان آزادی داده تا اگر خواستند، مومن باشند واگر خواستند کافر ؟نميتوانست آيا همه را مومن خلق کند؟نميتوانست آيا خودش گلوی کافررا بفشرد؟
#۰۰۰۰۰۰;”>کافر آيا هيچ نصيبی ندارد؟
#۰۰۰۰۰۰;”>سوره محمد آيه ۱۲ ،فراز دوم :« وَ الَّذينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ-
#۰۰۰۰۰۰;”>آن مردم بی ايمان، حيوان زی اند.می چرند وميخسبند واز زندگی حيوانی خود لذّت می برند. اينک پرسش ما اين است: حيوان، نبايدآيا حق حيات داشته باشد؟ جوابِ همه ما ، جواب خدا، اين است که : اينها همه مخلوق خدا هستند، وحق زيستن دارند. اين مخلوق که اسم اورا حيوان ميگذاريد، وبه او حق حيات ميدهيد،آب وعلف وطويله نميخواهد؟قبول ميکنيم که : اينها را هم ميخواهند. حيوان آيا جان ندارد،و لذتِ سکس وخواب وآب وهوارا درک نميکند و نميفهمد؟ وگرگ وشير وببر وعقرب ومار وتمساح ،نبايد لذت ببرند وآيا نبايدجفت داشته باشند؟ اينها رانيز پذيرفته ايم ؛ واقرار کرده ايم که: همه اينها،حق حيوانی است وهمه حيوانها بالسويه اين حقوق رادارند. نتيجه ای که از اين پرسش وپاسخ بديهی گرفتيم اين است :شما( مدعيان ايمان واسلام) چرا ناراحت ايد وسنّت خدارا قبول نميکنيد؟
#۰۰۰۰۰۰;”>اين باورها که اينک درميان ما رواج دارد، ونان می بريم وگلو مي فشريم و.. ايهام است، نه ايمان.برای همين است که از توسعه خبری نيست، که نيست.توسعه در صورتی به نور خدا نظر کنيم وسنت اورا باور کنيم ودر طبيعت موجودی سازنده وسازور (صالح) باشيم، مومن به حساب می آييم. مومن يعنی : باور دارد، که خدایئ هست، مخلوقاتی دارد، او يکی از اين همه مخلوق است؛بايد حق ديگران را قبول کند ونسبت به آنان مهربان باشد وهرچه خدايش درباره آنان مقرر داشته، اونيز برقرار کند.نبايد نظم تشريعی وتکوينی را برهم بزند. من سعيدزاده امّا همه نظم ونظام هارا بر هم ميزنم وادعا ميکنم مومن ام؟ الا يا ايها الناس من نتوانسته ام ايمان را بفهمم ولذا نتوانسته ام مومن باشم واينک در تلاشم تا به راه ايمان در آيم.
#۰۰۰۰۰۰;”>نگاه مومن به کافر؛ذهنی ؛ نه عملی
#۰۰۰۰۰۰;”>مومن وقتی به کافر نگاه ميکند، همان نظر خدارا در ذهنش انباشته دارد، ولذااز منظر خدا نظر ميکند.(المومن ينظر بنور اللّه) ولذا مرزبندی را فقط در گوشه ذهن خوددارد وعملا آنرا بروز نميدهد. مومن وقتی به کافر نظر ميکند، تو دل اش ميگويد: کفرِ اورا پای من نمينويسند؛ بگذار هرچه ميخواهد بدود وبچرد ولذّت ببرد. .سوره الحجر، آيه : ۳ «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»پيامبر به خدا گفته بود که خدايا مومنان گشنه وکافران سير اند! خدا ميگويد آينهارا به حال خودشان واگذار.تا هرچه ميخواهند از دنيا استفاده کنند ولذّت ببرند ودنبال آرزوهای خود باشند وتکنولوژی وصنعت را تا نهايت درجه آرزو پيش ببرند، خودشان خواهند دانست، که به جائی( که من برای تو وباورمندان آماده کرده ام) نميرسند. مومن تو دلش خطاب به کافر ميگويد دنيا ولذت آن نوش جان او. چرا که مزد خودرا گرفته است؛حتی دل اش برای او ميسوزد که بهای کمی ستانده، ميگويد:ای کاش کافر از دنيا بهره بيشتر داشته باشد.مردی که دنيارا ميخرد وخودش را بهای آن قرارداده است؛ اينک اگر آجر های خانه او همه از طلا باشد وجز از نقره وسنگ های گران بها چيزی در خانه ومزرعه اش به کار نرود، باز هم کم استانده است. در سوره الزخرف آيه ۳۳ آمده:« وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ» وعلی در تفسيرش گفته: ای فرزند آدم ! بهای تو بهشت است، به هرچه(غير از اين) بفروشی کم فروخته ای.اين يک تکنولوژی آرام بخش هم برای او هست.خدا اين چنين بندگانش را تسکين داده، آنجا که گفته: « هُوَ الَّذي أَنْزَلَ السَّكينَةَ في قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ لِيَزْدادُوا إيماناً مَعَ إيمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً» سوره الفتح،آيه ۴٫