توسعه ماندگار – قسمت سوم

#۰۰۰۰۰۰;”>آيه امنيّت همان آيه رزق است که در فقره اول به آن اشاره کردم؛يعنی سوره البقره،آيه۱۲۶ «وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَليلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى‏ عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ» ابراهيم برای مکه ای که آب نداشت وامنيّت نداشت ودر وسط بيابان بود،دعا کرد که امنيّت داشته باشد وآب وآبادی وباغ هم داشته باشد وميوه به بار آيد ومومنان بخورند. خدا دعايش را مستجاب کرد امّا سخن اورا اصلاح نمود وگفت وکفار هم بخورند !امّا کافر متاع اندکی دارد، زيرا فقط همين ميوه را دارد، وبرای سرای پس از مرگ اصلا حسابی نداردکه در آن ذخيره ای بماند ودر آخرت دست او خالی است،و چيزی ندارد ،پس بايد به جهنم برود .او فقط توسعه دنيوی داشت واز درب توسعه معنوی را بسته بود. عقل معاش او خوب کار ميکرد ولی عقل معاد او تعطيل بود.
#۰۰۰۰۰۰;”>سوم – حفاظت از شهروندان در برابر حوادث- سوره الطارق، آيه : ۴ إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ- خدا ميگويد همه مردم برای ادامه زندگی _نه فقط برای پاييدن_ محافظ دارند. وعلاوه بر اين که روزی منحصر به مسلمان نيست،بهداشت وسلامت افراد نيز درانحصار مسلمانان(مومن) نيست.
#۰۰۰۰۰۰;”>حفاظت از جسم وجان همه موجودات، يعنی بيمه حوادث، چيزی است که خدا بالسويه درباره همه مردم انجام ميدهد وآنرا لازمه حيات ميداند. به هرکس زندگی بخشيد وحيات داد، حفاظت اش را نيز بر عهده گرفت.بر اين اساس شهری که ميخواهد توسعه پيدا کند، بايد حفظ جان وجسم شهروندانش را تضمين وسلامت وبهداشت را برای همه بی توجه به هيچ عامل مميّزی بخواهد وآماده کند. در شهراگر يک نفر به خاطر آنکه افغانی است، يا يهودی است، ازسلامت وبهداشت يکسان با ديگران بر خوردار نباشد، توسعه، بی توسعه!
#۰۰۰۰۰۰;”>چهارم- خدمات تأمين اجتماعی ودفع ورفع گرفتاری-سوره، الأعراف، : ۱۳۵ « فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى‏ أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ» خدا ميگويد همه برای «کشف ضر» دعا ميکنند وخدا دعای همه را قبول ميکند
#۰۰۰۰۰۰;”>ولذا هر آدمی در حوزه زندگی دنيوی هر ادعائی کند، مردود نيست. مثلا اگر هندو بگويد دعا کردم وبچه مرا .. خداشفاداد درست است؛ چون خدا کارش را روبه راه کرده ؛زيرا اوهم حق حيات ودفاع از خود وبچه اش را دارد. وخدا به او اين حق را داه است. اين سنّت خدا است که از همه کشف ضر کند. از هندو آتش پرست ومسيحی ويهودی وبی دين حتیّ.دعای «امن يجيب» برای همه است. نه برای مومن؛ چه برسد که برای غير شيعه نباشد.خودر گل سرسبد خدا مدانيد، ای شيعه علی !
#۰۰۰۰۰۰;”>پنجم- حساب گناه وجرايم مردم، از همه حقوقی که خدا برای بشر معيّن کرده جدا است- سوره ،النحل، آيه : ۶۱ « وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ» خدا ميگويد دردنيا به کسی کاری ندارد، که بخواهد به خاطر گناهانش اورا چيزی ندهد، يا سربه سرش بگذارد واز او کشف ضرّ نکند ويا امنيّت اش را برهم زند.خدا به همه روزی ميدهد، امنيّت آنان را ؛ وسلامت وحفاظت از ايشان ودارایئ ايشانرا،تأمين ميکند وحوائج آنانرا بر می آورد، وبه پرونده اعمال آنان کاری ندارد، که او گناه کار است، يا کافر است، يا دين ندارد.شهری که ميخواهد توسعه پيداکند، خدمات خودرا به شهروندش ميدهد وبه گناه او کاری ندارد، حساب گناه او با خود خدا است؛ آن هم در اينجا نه، ودر آخرت.در اينجا فقط به جرايم عليه همين حقوق ، وبه تجاوز شهروندان نسبت به حقوق همديگر رسيدگی ميشود.يعنی حدود خدا وقصاص برای دفاع از همان حقوق ذاتی واولی بشر است.اگر کسی را قصاص ميکنند، خدا برای خود نميکند، برای شهروندی قصاص ميکند، که حيات را از هم وطن اش سلب کرده است.واگر دزد مجازات ميشود، چون روزی شهروندرا برداشته است. وخدا از رزاق بودن وخالق بودن وحافظ بودن ومومن بودن خودش دفاع ميکند واينها هم برای آن است که سودش به جيب خودمردم واريز ميشود. آنجا که به خوداو منهای مردم تعلق دارد، هيچ کاری انجام نميدهد . آن آيه گفت: اگر خدا ميخواست که در دنيا سربه سر موجودات بگذارد،يک نفس کش پيدا نميشد. يعنی همه آن قدر در پرونده خود دارند که محروم شوند ولی سنّت خدا اين نيست.آن مومن که دربند خدا واراده او وتابع اوامرش باشد، نيز خداگونه عمل ميکند . اين يعنی توسعه؛ وسعت نظر، واحترام وکرامت به بشر بماهو بشر.