ادب ورزی و آداب دانی

   

جملات بسیار زیبایی از حضرت علی ع در این باب روایت شده می فرمایند

«ولا حسبه ابلغ من الادب».

هیچ ارزش حساب شده ای مانند ادب نیست یا هیچ حسبی بلیغ تر رساتر از ادب ورزی نیست .

ادب آنقدر رسا و بالاست که می تواند ما را به منزلت و جایگاهی برساند که جز آن هرچه باشد از قبیل  پول،جایگاه اجتماعی  مقام وانچه در اجتماع ملاک برتری ست نمی تواند مارا به این  جایگاه درست انسانی برساند.

جمله دیگری هم حضرت میفرمایند که آن را در مکتب خانه آموختم و مضمون آن این است که ارزش انسان به ادب اوست و هیچ سرمایه  و ثروتی بالاتر از ادب وجود ندارد که  در این باب همین بس که گویند ادب مرد به ز دولت اوست .

دولت عبارت است از قدرت ، قدرتی که در عرصه اجتماع ، سیاست یا اقتصاد و تجارت و جایگاه اجتماعی (مخترع – خیر شاعرو در کل  افراد مشهور و …) تعریف شده و ادب بالاتر از آن هاست . و یکی از ده فضیلت ملزوم برای حضور در اجتما ع است .

سرمایه انسان بعد ازعلمِ توام با حلم( با مفهومی که شرح دادیم) ادب و ادب ورزی است . علم نفع فردی دارد ولی ادب نفع اجتماعی دارد .

موضوع ما هم ادب ورزی و هم آداب دانی است.ادب ورزی خصلت ها و صفت هایی است  که شخص دارد مثل انعطاف در جامعه صبر،حوصله ، تحمل افراد با عقاید گوناگون . کسی که نتواند عقاید دیگران را تحمل کند تنها می ماند و در شغل و حرفه خود نمیتواند خوب ظاهر شود

از باب مثال برخورد با مشتری های متفاوت با سلایق متفاوت و تحمل نقد های آن ها و خونسردی در پاسخ گویی به آن ها با لبخند در حین ناراحتی ،و ادب ورزی  صفتی ذاتی است که در اجتماع مصرف میشود و به کار میبریم

علم را معمولاخودمان داریم و مصرف شخصی دارد (ومنظور از علم مهارت زندگی است) علم،برای خودت خوب است ولی  میتوانی آموزش بدهی،تا برای دیگران هم خوب باشد.  مهارت ایجاد رابطه با افراد جدید و ایجاد حد و مرز برای آن ها علمی است نافع . و این مهارت، قدرت  هم هست به قول فردوسی ( توانا بود هرکه دانا بود)و به سلامت، راحتی و آرامش آدم کمک می کند برای تربیت فرزند و سلطه مدیریتی صحیح با عقل و دانش وتجربه و علم انسانی  از این مهارت استفاده میشود؛نه ازخشونت و دعوا 

این مهارت و دانش  اول باعث راحتی خودت میشود هر چند باعث خوشبختی کودک نیز میگردد . امام مهم تر نحوه رفتار تو با فرزندتو است .محل نزول علم ذهن فرد است ومصرف آن نیز اولا وبالذات فردی است والنهایه درخانه وجامعه هم مصرف میشود.

امامحل نزول ادب جامعه بشری است نه ذهن فد فرد آدمی؛ ادب فقط در جامعه ظاهر می شود ودربرخورد با چند فرد، مشخص می شود. اگر تنها در خانه باشی ظاهر نمیشود و کسی متوجه با ادب بودن وبی ادب بودنت نمیشود وواصل ادب فرد در اجتماع بر اساس قضاوت مردم تعیین میشود ومحک میخورد ؛جای ما را بالا و پایین میبرد .

ادب صفتی در ذات ماست و خودمان ایجادش میکنیم اما نفع آن کاربد و بروزش در جامعه است . علم اما جنبه شخصی دارد گنجی که در سینه ماست قابل سرقت نیست و سود آن اما بیشترفردی و شخصی است.بنابراین تفاوت این دو روشن شد .

و اما آداب دانی  این است که شما رسم ورسوم مردم را بدانی ،مانندتبریک گفتن به مناسبت ها ی خاص به دوستان؛ مثل تبریک روز زن

(یا علم به اینکه چه چیز هایی باعث خوشحالی و خرسندی  دوست توست) از پوشش غذا ،گفتارو رعایت آن از جانب تو. آداب دانی یعنی رسم و رسوم غذ ا خوردن لباس پوشیدن بیرون رفتن نشست و برخواست را در هر جایی متناسب با هر کشوری یا هر قوم و هر فرهنگی بدانی و رعایت کنی

این آداب در جاهای مختلف متفاوت است ، در قاین با تهران و یا کشور دیگر نحوه غذا خوردن و ار تباط برقرار کردن متفاوت است و چنانچه رعایت نکنی بی ادب محسوب میشوی.

آداب با ادب فرق دارد آداب رسم و رسومی است که اجتماع وضع کرده و از تو انتظار دارد به آن پایبند باشی .ذاتی نیست و باید با عقل و تجربه و آموزش یاد بگیریم

ادب آن است که یک سری اخلاق و خصوصیات شخصی در خود به وجود آوری واگر در تو هست آنها را مدیریت  و کنترلشان کنی؛و نفعش در جامعه ظاهر میشود و برای مردم است نه برای خودت؛هرچند بازگشت آن برای توهم هست .

 همچون مشتری مداری و تحمل وصبر در برابر افعال او و دادن حق به جانب او ، آنچه که از او به تو بر میگردد محصولیست برای تو،؛ همان طور که  برای مغازه اجناس خریداری و سرمایه گذاری میشود در اینجا نیز ابتدا تو سرمایه گذاری کرده ای سرمایه ادب است که نتیجه  اش به فرد باز می گردد . ترفیع گرفتن در کار یکی از نتایج میتواند باشد و جزئ منافع ادب ورزی در حوزه اجتماع است

طبق سخن حضرت علی که گفته شد این سرمایه از دست مایه (پول )بیشتر است . ما سر مایه داریم و دست مایه ، دست مایه یعنی پول و سرمایه آنچه از عقل بر میخیزد مثل ادب ، پول دولت است و ادب از دولت بهتر است . پول باشد فن هم بلد باشی ولی ادب و اخلاق نباشد دست مایه هم از دست می رود اینجاست که روشن می شود ادب مرد به ز دولت اوست و این رفتار ها از پولی که دستمایه شده ارزشمند تر است

و در مورد آداب باید اضافه شود که عبارت است از رسوم و این کلمه را معادل کلمه رسوم به کار می برند . می گوییم آداب مردم فرنگ چنین است و آداب مردم شرق چنان است

وقتی یک فرد غربی وارد حوزه اجتماعی (کامنیوتی )یک ملیّت میشود که شرقی اند آداب آن ها را رعایت می کند . یا وارد یک جمعیتی که مذهبی هستند ؛ می شود رسم و رسوم آن ها را رعایت می کند . مسخره نمیکند تعظیم و تکریم میکند ولو بت پرستی و خرافی باشد .

چون میخواهیم حرمت و کرامت شخص انسان ها را رعایت کنیم ولذا اعمال و افعالی که انجام می دهند و به ما هیچ ضرری نمی رساند (در ضمن اینکه  ما هم اهل آنجا نیستیم )،برای آن حرمت قائل میشویم علاوه بر آن این کار ذاتا خوب است ما یک سری منافعی در اجتماع داریم که جز در رعایت آداب و رسوم آن ها تا مین نمی شود .

از این جهت شرکت های چند ملیتی و بین المللی به کارمندان خود رعایت اداب و رسوم هر کشور را آموزش میدهند و هیچ بهانه ای برای یاد نگرفتن این اداب وجود ندارد چون امری معقول است و جزء آداب معاشرت و ارتباط محسوب میشود.اگر نمی توانی رعایت کنی و احترام بگزاری حق ورود به کشورآنها، ویاخانه فرد دیگری را نداری. و اجازه اهانت وجسارت را  به هیچ وجه نداری  وترک آداب ورسوم آنها اهانت به آنها است.

 در پایان ، لب مطلب رادر یک جمله شرح میدهم :بحث در تفاوت بین علم و ادب بود و وفرق بین ادب و آداب؛ و اینکه ادب برای ما  با ارزش و سودمند و مفید است و ما باید ادب و آداب را رعایت کنیم .یکی عقلیست ومحل بروزش اجتماع؛ ونوعی تدبیر است.و دیگری جنبه ذاتی و طبیعی دارد؛وخلق است. انسان های صبورو مهربان  ذاتا این سرمایه را دارند و خدا در وجود آن ها نهاده است.